نتایج جستجو برای عبارت :

هجده سالِ گمشده

تئاتری بودم که بخاطر آنکه هنوز اینجا و در این شهر روی اجراست و نمیخواهم نظر شتابزده‌ای به حاصل کار تیم تلاشگرشان بدهم، نامش را نمی‌نویسم. از یک نمایشنامه‌ی آمریکای جنوبی اقتباس شده بود ولی نسبت صحنه‌های احساسی و اجرای روابط خصوصی بین بازیگران مرد و زن به صحنه‌های جدی خیلی زیاد بود. به نظر من آمد این یک درجه‌ی آزادی است که اجرای تئاتر در خارج کشور در اختیار مجموعه‌ی بازیگران و کارگردان قرار می‌دهد. قبل از این هم یک تئاتر دیگر اینجا اجرا
من گمشده‌ای دارم، درون خود، بیرون خود، در پهنای این جهان، من گمشده‌ای دارم که می‌جویم و نمی‌یابمش.
در میان جناق سینه‌ام و در میان دشت‌ها کوه‌ها کسی یا چیزی را می‌جویم. کسی یا چیزی که نیست.
درد بریدگی انگشتم را فشار می‌دهم آسوده‌تر از درد گمشدگی‌ست، لحظه‌ای آرام می‌یابم. دردش خسته‌ام می‌کند، دست می‌کشم و باز از نو آغاز می‌شود.... من گمشده‌ای دارم.... کجا بیابمت... در عرصه‌ی جهان خاکی و افلاکی هیچ چیز اغنایم نمی‌کند و من بدنبال آن یگان
دکتر امدند روی سن؛ بعد از توضیح روند زندگی شون و کارهایی که از دوره دانشجویی تا الان انجام دادند، یه جمله گفتند: 
بچه ها من ۳۰ سالِ که ... دقیق اش می شه ۲۸ سالِ که بیشتر از ۴ یا ۵ ساعت در روز نخوابیدم. 
همین الانم از دم در کارخونه تا اینجا رو توی ماشین خوابیدم. 
 اللهم انی اسئلک الیسر بعد العسر 
دیروز تولدِ قمری‌م بود ... یکمِ شعبان :))
می‌خواستم یه پست راجع به تولدم بذارم که دیگه نذاشتم :))
دیروز تا عصر به بطالت گذاشت متاسفانه ولی بعد پا شدم برا خودم کاپ کیک پختم؛ بدترین کاپ کیکِ تاریخ رو پختم ولی مهم نبود واسم؛ چون قرار نبود به این دلیل تولدم مبارک نباشه!
یه شمع گذاشتم روی کیک و روشنش کردم، مامان و علی اومدن و گفتن: آرزو کن؛ آرزو کردم و شمع رو فوت کردم و بعد اونا کُلی واسم دست زدن :))
من همیشه سعی می‌کنم روزِ تولدم به مفیدترین و شادتری
دیروز تولدِ قمری‌م بود ... یکمِ شعبان :))
می‌خواستم یه پست راجع به تولدم بذارم که دیگه نذاشتم :))

دیروز تا عصر به بطالت گذاشت متاسفانه ولی بعد پا شدم برا خودم کاپ کیک پختم؛ بدترین کاپ کیکِ تاریخ رو پختم ولی مهم نبود واسم؛ چون قرار نبود به این دلیل تولدم مبارک نباشه!
یه شمع گذاشتم روی کیک و روشنش کردم، مامان و علی اومدن و گفتن: آرزو کن، آرزو کردم و شمع رو فوت کردم و بعد اونا کُلی واسم دست زدن :))

من همیشه سعی می‌کنم روزِ تولدم به مفیدترین و شا
خانم هیوا و اقای نیمه گمشده خسته و مونده از یه جراحی ناموفق چند ساعتی بیرون میان.سکوت محض. ناراحتی و گشنگی و درد پا و گردن وجود جفتشون رو فرا گرفته. اسکراب خونی شون رو در میارن و توی سکوت نیمه شب بخش جراحی توی راهروی دراز راه می رن. دمپایی های پلاستیکی اتاق عملشون هم روی کاشی خیس بخش سرجری شلپ شلپ می کنه.دم آسانسور می رسن.آقای نیمه گمشده به خانم هیوا میگه پایین می بینمت. خانم هیوا میره رختکن و وقتی روی کاناپه ی وسط رختکن میشینه به عمق درد توی بدن
+و من چقدر در بی اینترنتی این پست را در مغزم مرور کردم!+
نیامدم مثل پارسال از روزهایم گزارش بدهم.آمده ام از خودم بگویم.از نقطه ی صفر.از بحران زندگی بعد هجده سالگی.
منی که دیگر قطره های باران را،درز آجر ها را،نمیشمرم.منی که خیره به چشم هاش نشدم،گریه نکردم،با کمیل نمردم و با عهد زنده نشدم.منی که بوی گند رخوت گرفته ام.
هرروز رفیقم را ندیدم،به جای نمازخانه ی مدرسه و خواب خوش در آن،از پله های دانشکده بالا دویدم و به جای دویدن به کتابخانه و قاپیدن هشت
دنیا دور سرش می‌چرخید.
دنیا چرخیده بود و چرخیده بود و او با ندانم کاری هایش دقیقا در نقطه ای ایستاده بود که سالِ پیش و سالِ پیش ترش!!!
برای بار سوم رو به نابودی بود ، 
که در حوالیِ بیستمین سالی که از هفتاد و هشتِ متولد شدنش می‌گذشت ،
دقیقا هفتاد و هشت روز مانده به ویرانیِ سوم ،
از روی زمین بلند شد و محکم تر از قبل ایستاد .
گردِ غبار را از لباس هایش تکاند.
و دوباره عاشقِ
کارش ، زندگی اش ، کارگاه کوچکش و آرزوهای ریز و درشتش شد و
دل به کار داد .
عشق
رفتارِ خوبی با یک دوست نیست؛ 
آن را برایت آرزو نمیکنم، 
نمی‌خواهم در روزهای بارانی 
چشم‌هایت را گمشده ببینم؛ 
گمشده در‌ جیبِ بی انتهای آنهایی که هیچ چیز را به یاد نمی‌آورند! 
عشق
رفتار خوبی با یک دوست نیست؛
آن را برایت آرزو نمی‌کنم‌‌ 
نمی‌خواهم عاقبتت این باشد...! 
ریچارد براتیگان
سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره عشق چه ها می خواهی
صبح تا نیمه ی شب منتظری
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران
خبر گمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست؟کجاست؟
صدفی در دریا است؟
نوری از روزنه فرداهاست؟
یا خدایی است که از روز ازل پنهان است؟
بارها آمد و رفت
بارها انسان شد
وبشر هیچ ندانست که بود
خود اوهم به یقین آگه نیست
چون نمی داند کیست
چون ندانست کجاست چون ندارد خبر از خود که خداست …
قیصر امین پور
عیدِ امسال..
بی عیدترین عید بود!
ینی ..
اصن حس سالِ جدید ندارم..
من بیس سالم شد ولی حسِ آدمای بیس ساله رو ندارم..
وارد دهه سوم زندگیم شدم ولی هنوزم خالی از هر گونه چیزِ خاصی ام!
سالِ قبلو..سالِ قبل تَرِش..هیچی وجودمو تغییر نداده و انگار همین دیروز سالِ نود و چار بود اصن!
:\
دیگه دارم زیاد چرت میگم نه؟:|
چون خودم کارِ خاصی نکردم فک میکنم چیز خاصی رخ نداده!!
فلاور مای سلف:/
امسال .. جز شیشم روز خاصی موجود نبود!
فقد این آخراش پرام ریخ..از حقیقت
دیدین گفدم نمی
تو از منی و از نوشته های من بلند شده ایسال ها پیشخوابِ تو را دیدم.خوابی که هیچ تصویر چهره ای نداشتو فکر می کردم او همان گمشده ی من استنیمه ی پنهانِ من‌‌‌...وقتی قلبم شیرین می شودو پروانه در عمق آن می رقصند،احساس می کنم گمشده ام راپیدا کرده امو آن غریبه ای که توی خواب های پولکی امنگاهی گرم داشت،تو بودی!فراموش مکن؛فراموشت نخواهم کرد!با تمام وجود آن را درک کنو هر از گاهی اگر وقتی پیش آمدبه نوشته هایم بیندیشو آن ها را زیر لب زمزمه کن.که از دلم بلن
دانلود فیلم بهشت گمشده با لینک مستقیم
دانلود فیلم ایرانی بهشت گمشده با کیفیت عالی 
لینک دانلود (رمز) قرار گرفت

دانلود فیلم بهشت گمشده
مشخصات فیلم
منتشر کننده :  یوز دی ال
نام فیلم : بهشت گمشده
 گروه فیلم: اجتماعی
محصول سال : 1397
محصول کشور : ایران
تهیه کننده : محمدصادق آذین
نویسندگان : حمید رضا سلیمی و حمید سلیمیان
کارگردان : حمید سلیمیان
بازیگران : فرامرز قریبیان, افسانه پاکرو, متین ستوده, هادی قمیشی, نیره فراهانی, رویا شریف, افشین هاشمی, ک
دانلود فیلم بهشت گمشده با لینک مستقیم
دانلود فیلم ایرانی بهشت گمشده با کیفیت عالی 
لینک دانلود (رمز) قرار گرفت

دانلود فیلم بهشت گمشده
مشخصات فیلم
منتشر کننده :  یوز دی ال
نام فیلم : بهشت گمشده
 گروه فیلم: اجتماعی
محصول سال : 1397
محصول کشور : ایران
تهیه کننده : محمدصادق آذین
نویسندگان : حمید رضا سلیمی و حمید سلیمیان
کارگردان : حمید سلیمیان
بازیگران : فرامرز قریبیان, افسانه پاکرو, متین ستوده, هادی قمیشی, نیره فراهانی, رویا شریف, افشین هاشمی, ک
دانلود فیلم بهشت گمشده با لینک مستقیم
دانلود فیلم ایرانی بهشت گمشده با کیفیت عالی 
لینک دانلود (رمز) قرار گرفت

دانلود فیلم بهشت گمشده
مشخصات فیلم
منتشر کننده :  یوز دی ال
نام فیلم : بهشت گمشده
 گروه فیلم: اجتماعی
محصول سال : 1397
محصول کشور : ایران
تهیه کننده : محمدصادق آذین
نویسندگان : حمید رضا سلیمی و حمید سلیمیان
کارگردان : حمید سلیمیان
بازیگران : فرامرز قریبیان, افسانه پاکرو, متین ستوده, هادی قمیشی, نیره فراهانی, رویا شریف, افشین هاشمی, ک
*آرمان میگفت(پیدا کردن نیمه گمشده مثل بازی با خمیر می مونه.وقتی میگردی دنبال نیمه گمشدت منتظری کسی پیداشه که همون طوری که تو هستی زندگی کنه.آهنگ گوش بده.فکر کنه.حرف بزنه.درست مثل یه نیم کره ی فلزی که واسه ی کامل شدن دنبال یه نیم کره ی فلزی دیگه میگرده.بعد یه آدم خمیری پیدا میشه که می تونه تغییر شکل بده.مثل توزندگی کنه.آهنگ گوش بده.فکرکنه.با خودت میگی این همونه که دنبالش بودم...اما خب اون خمیریه.موندنی نیست.تو سختی ها کم میاره.با اولین ضربه شکلش ع
*آرمان میگفت(پیدا کردن نیمه گمشده مثل بازی با خمیر می مونه.وقتی میگردی دنبال نیمه گمشدت منتظری کسی پیداشه که همون طوری که تو هستی زندگی کنه.آهنگ گوش بده.فکر کنه.حرف بزنه.درست مثل یه نیم کره ی فلزی که واسه ی کامل شدن دنبال یه نیم کره ی فلزی دیگه میگرده.بعد یه آدم خمیری پیدا میشه که می تونه تغییر شکل بده.مثل توزندگی کنه.آهنگ گوش بده.فکرکنه.با خودت میگی این همونه که دنبالش بودم...اما خب اون خمیریه.موندنی نیست.تو سختی ها کم میاره.با اولین ضربه شکلش ع
دانلود رایگان کامل فیلم بهشت گمشده 1398 اثری از حمید سلیمیان, دانلود رایگانفیلم بهشت گمشده با لینک مستقیم کم حجم کیفیت بالا عالی HD 720p, دانلود رایگان فیلم بهشت گمشده سینمایی ایرانی جدید 1080p بدون تگ آرم تبلیغاتی نیاز به خرید اشتراک ویژه رایگان

ادامه مطلب
استاد برای ما نماد همه چیزهایی ست که آراممان می کند... او هنوز بعد از سالها، بیابان به بیابان را در پی تمدن های گمشده این سرزمین در پس نواهای حزن انگیز زنی در قرنهای خاک گرفته، مردی دستار به سر تکیه داده بر درخت انجیر معابد، در پی شکسته های سفال ها و تکه های سنگها و ساروج ها طی طریق می کند. می نشینم به تماشای این قدم های خستگی ناپذیر در جست و جوی هزاره های گمشده و در آسودگی فارغ از هیاهوی دنیای او، خود گمشده ام را جست و جو می کنم، در خطوط اسلیمی کا
هوروزی هجده بار خلع بدن نمودن سندالعرفان قدوة العرفاء الراشدین السید النجیب میرزا ابوالقاسم شریفی ذهبی (راز) شیرازیذکر و فکرم داد و در خلوت نشانداز حضیضِ تن به اوج دل رساندسِیر ها حاصل شدم از کشف و دیدهرچه کردم عرض او کم می شنیدآخرم گفت ، ای پسر ، اینجا بایستدر طریقت دل به این ها بسته نیستسعی کن تا خلع تن حاصل شودگرددت دل زنده ، جان کامل شودچون شود خلع بدن حاصل تو رانفس میرد ، دل شود کامل تو رادر ریاضت روز و شب من تن زدمتا دمی خلع بدن حاصل شدمع
میدانید فکر میکنم نیمه ی گمشده  همان کسی ست که میتوانی جلویش هرچه که ناراحتت میکند بگویی و از آن نترسی که برای کمبود هایت روزی سرزنشت کند یا بخاطر ضعف هایت تورا رها کند . بتوانی جلویش هرچه را که خوش‌حالت میکند بگویی و نترسی که احمق و ساده لوح خطاب شوی. و بتوانی به راحتی در مورد احمقانه ترین چیز ها حرف بزنی و نترسی که مبادا روزی بخاطرش مسخره شوی.
برای همین هم نیمه ی گمشده وجود خارجی ندارد و همه ی آدمها همیشه رویایش را دارند.
حس میکنم یه چیزی گم کردم. حتی نمیدونم این چیه که در من گم شده . ولی سعی کردم دنبالش بگردم.
رفتم کتابخونه و یه گشت سریع بین کتابا زدم.برعکس همیشه، حوصله نداشتم بینشون بگردم و کند و کاو کنم.
رفتم موهامو کوتاه کردم. خیلی هم کوتاه کردم. کاری که همیشه بهم انرژی میداد. حتی یک جفت از گوشواره های دوست‌داشتنی ام رو هم کل روز توی گوشم انداختم. ولی حسم عوض نشد. 
رفتم به کتابفروشی مورد علاقه ام و یه گشتی بین کتابا زدم. بازم حوصله نداشتم وجب به وجب کتابفروشی ر
دانلود آهنگ جدید محسن نجف زاده به نام عشق گمشده
Текст песни eshghe gom shode Mohsen Najafzadeh
سکوت میکنم تو با گذشته سر کنیЯ молчу что ты имеешь дело с прошлым
گاهی بهتره بیشتر فکر کنیИногда лучше думать больше
سکوت میکنم چون عشقم گم شده

ادامه مطلب
این زن بعد از سالها سگ دو زدن در عشق 
چیزی که دستش را گرفته بغض پنهانی است 
باز هم خبر رفتن شنیدم ، حالم نه شبیه حالِ ۴۰ روز مونده به کنکورِ سالِ ۹۵ و خبر ازدواج نه شبیهِ حال مرداد ۹۵ 
اینبار فقط متحیرِ عجیب بودن کار های دنیام و از فکر مشغولی نمیتونم بخوابم 
بقولِ لیلا تو سرم پر از صداست ...
سال ۹۴ یک هفته مونده به عید ... دعای تحویل سالم و کلِ عید رو فقط امیدوار به یک اتفاق حتمی بودم که هیچ وقت اتفاق نیفتاد علی رغم مساعد بودن شرایط از هر لحاظی 
حال
دانلود رایگان فیلم ایرانی بهشت گمشده

بهشت گمشده (۱۳۹۸) 
ژانر: خانوادگی اجتماعیامتیاز: 6.2/10کارگردان: حمید سلیمیان
بازیگران: فرامرز قریبیان، افشین هاشمی،افسانه پاکرو،متین ستوده، کاوه خداشناس و...
درباره فیلم: عیسی برای یافتن راه نجات آیدا، سفری را در قصه ای پُرماجرا آغاز می‌کند…




دانلود فایل
دانلود رایگان فیلم سینمایی بهشت گمشده
فیلم ایرانی بهشت گمشده به کارگردانی حمید سلیمیان
کارگردان: حمید سلیمیان | ژانر: اجتماعی، خانوادگی | سال تولید: 1397 | تاریخ انتشار: 8 اسفند ماه 1398
مدت زمان: 86 دقیقه | نوع: سینمایی | مخاطب: خانواده | کیفیت فیلم: WEB-DL
فرمت ویدئو: MP4 | حجم: متفاوت | تهیه کننده: محمدصادق آذین
خلاصه داستان: درباره زوجی به نام آیدا و عیسی است که به تازگی آیدا خانواده اش را در زلزله از دست می دهد. آیدا باردار است و عیسی برای تسکین دردش به دن
سریال کره ای Missing Nine 2017
نام ها: نه گمشده – 9 گمشده
محصول: 2017 کره جنوبی از شبکه MBC
ژانر: ماجراجویی | درام 
تاریخ پخش: 29دی1395 – 18Jan2017
قسمت ها: 16 چهارشنبه و پنج شنبه ها
وضعیت: پایان یافته است
بازیگران:
Jung Kyung Ho – Baek Jin Hee
خلاصه داستان:
9 نفر از اعضای یک گروه با هواپیمای خصوصی قصد رفتن به یک برنامه داشتن که به طرز مشکوکی هواپیماشون در یه جزیره متروکه سقوط میکنه. حال این 9 نفر باید برای زنده ماندن تلاش کنند. بعد از 4 ماه …
دو روزه یکی از دغدغه‌های ذهنی من این شده که چجوری با یک سری آدم که در رشته‌های روانشناسی و علوم ارتباط و حقوق تحصیل کرده‌اند و خیلی ذهن فلسفی ندارند امیلِ روسو بخوانم. چجوری درگیر روسو کنم‌شان و روزنامه‌وار امیل را نخوانند. چجوری ذهنشان را در فرانسه قرن هجده نگه دارم که نپرد در زمان حال و امیل را در چارچوب خودش نفهمیده، از زاویه اکنون نقدش نکنند.
کارم شده سرچ کردن درباره «چگونه یک حلقه مطالعاتی خوب داشته باشیم؟»(شبیه چگونه‌های زرد دیگر ن
قصه از جایی شروع شد که برای اولین‌بار در زندگی‌م تنها سفر کردم. برای سال‌ها. امسال اما به هزاران دلیل متقن نباید بروم. 
خیابان‌گردی، آن سینما، آن کافه‌، آن پیکنیک‌ها و دروهمی‌ها؛ دلم برایتان تنگ‌شده‌است بچه‌ها و قرارمان باشد سالِ دیگر ...
همین زودیا خودمو خلاص میکنم از این زندگی روزمره...
چون دیگه نمیکشم
۲۰ سالِ 
ادم به کی بگه آبروش نره از وضعیتش...
خدا هم خیلی نامرده... خیلی... 
دیگه نفس هم نمیتونم بکشم از گریه...
مزخرف ترین روز
۸/۶
پ روانیم کرد
من میدونم و میم...
سرصبح...
خدایا ....
فیک عمارت بنگتان ها
+۱۶
نویسنده:بیون بکی

خلاصه فیک:گو-می-جین یه دختر هجده ساله است که توی یه شهر خیلی کوچک داخل یه دره که هیچ راه فراری نداره زندگی میکنه.توی همین روز های هجده سالگی چند همشهری دیوانه و جذاب به اون شهر تبعید میشن و توی یه عمارت زندگی میکنن.می-جین هم که دل خوشی از این ها نداره توی روز تولدش با عشق اولش روبه رو میشه و احساس میکنه خوشحال ترین دختر دنیاس اما اون همشهری ها این رو ازش میگیرن.درست مثل بقیه چیز ها....

ادامه مطلب
دانلود رایگان سریال آچمز با لینک مستقیم
دانلود سریال آچمز کیفیت عالی 1080p
دانلود قانونی سریال ایرانی آچمز
قسمت 1 اضافه شد
 

درباره سریال : در خلاصه داستان «آچمز» آمده است؛ «مصیب
تازه پس از چهل‌وپنج سال می‌فهمد که فرزند خانواده نبوده از این رو برای
پیدا کردن گمشده سالیان دور مادرش، راهی تهران می‌شود، اما خودش هم گمشده
بزرگ‌تری دارد. عزت و احترام! مجبور است بین این دو گمشده یکی را انتخاب
کند که همین موضوع داستان‌های پیچیده‌ای را برایش به
دانلود رایگان سریال آچمز با لینک مستقیم
دانلود سریال آچمز کیفیت عالی 1080p
دانلود قانونی سریال ایرانی آچمز
دانلود  قسمت 1 به زودی ...
 

درباره سریال : در خلاصه داستان «آچمز» آمده است؛ «مصیب
تازه پس از چهل‌وپنج سال می‌فهمد که فرزند خانواده نبوده از این رو برای
پیدا کردن گمشده سالیان دور مادرش، راهی تهران می‌شود، اما خودش هم گمشده
بزرگ‌تری دارد. عزت و احترام! مجبور است بین این دو گمشده یکی را انتخاب
کند که همین موضوع داستان‌های پیچیده‌ای ر
ای ساقی دل ، ای مونس جان 
در چشم ترم ، هستی تو عیان
ای دل تو بگو، با آن گل ناز
من گم شده ام در سوز و گداز
من را مگُذار در ورطه ی غم 
رحمی بنما بر این دلکم 
دستم تو بگیر ، راهم تو ببر
جانم بسِتان ، با غمز و نظر
ای دل تو بگو با آن گُلِ ناز 
من گمشده ام در سوز و گداز 
من دل بدهم ، گر دل ببری
هم دلبر من ، هم تاج سری 
با من تو بمان ، ای جانِ جهان
دل را بنواز ، گاهی به نهان 
با عشق تو من، افسانه شدم 
در شمع تو من ، پروانه شدم 
من سوزم و دل ، صد ناله زند
چون مرغ س
توانایی ردیابی دستگاه گمشده با Find My iPhone زمان زیادی برای دستگاه‌ های اپل قابل انجام بود. حالا با iOS 13 و macOS Catalina، شرکت اپل این پلتفرم را به Find My App تغییر نام داده است. Find My App همچنین با برنامه Find My Friends ادغام نموده که به شما اجازه می‌دهد تا دوستان و دستگاه‌های خود را در یک مکان ردیابی کنید. Find My App جدید حالا به شما اجازه می‌دهد تا دستگاه‌ های خود را حتی در زمان آفلاین بودن نیز ردیابی کنید.
 
 
یکی از مشکلاتی که با محصولات اپل وجود داشت عدم توانایی
این منم در شب، گمشده ای در این خروار خروار سیاهی که در پی گمشده‌ای‌ست در این خروار خروار سیاهی؛ افسوس اما تو پلک بسته. اگر می‌دانستی درخشش چشمانت در آسمان زندگی‌ام خورشید را بی‌قرار می‌کند، ماه را پشت ابر ها پنهان می‌‌کند، اگر می‌دانستی عسلی چشمانت جهان را شیرین میکند..آخ اگر می‌دانستی خواب برایت معنی نداشت. 
می‌جنگم در این خروار خروار سیاهی تا پیدا کنم فروغی که اگر نباشد آسمانم تاریک، زندگی ام کور و جهانم تلخ میشود. اگر باور کنی چشما
 
قلبم را لمس کنتا که خودت حس کنیتمامش از عشق تو پر شده
‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘
حواست هست با تو خوشحال ترینحالت عاشق شدنم
‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘
تا ابد بہ اندازه ڪافی زیاد نیستبرای با “تـو” بودن ….
‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘‘
دانلود رایگان انیمیشن Missing Link 2019 با لینک مستقیم
دانلود انیمیشن پیوند گمشده 2019 کیفیت عالی 1080p
دانلود نسخه کم حجم انیمیشن Missing Link 2019
لینک دانلود قرار داده شد
مطابق با قوانین جمهوری اسلامی
 

موضوع فیلم :
انیمیشن بسیار زیبا و جذابی که در آن آقای لینک یک جهانگرد را استخدام
می‌کند تا به او کمک کند خویشاوندان گمشده‌اش را در دره‌ی افسانه‌ای
شانگری-لا بیابد. آنها به همراه ماجراجویی به نام آدلینا فورتنایت عازم
نقاط دوردست دنیا می‌شوند......
 
ادام
یاحق...

بعضی وقت ها آن چنان کارهایمان به هم گره می خورند که زندگی در آن برهه از زمان برایمان چیزی جز کلافی سردرگم نیست. فکر می کنم شاید دلیلی پشت این سردرگمی ها باشد. این روزها به هرکسی که نگاه می کنیم انگار چیزی را گم کرده باشد. همه ما گمشده هایی داریم و بی هدف و شاید هم با هدف به دنبال آن ها می گردیم.
فکر می کنم که ای کاش ماهیت گمشده ها برایمان مشخص می شد و از این دور باطل دست برمی داشتیم. 
نمی دانم که در قرن پیش یا حتی پنجاه سال پیش، شیوه مردم به چ
دانلود کتاب صوتی آیا تو آن گمشده ام هستی؟
آیا تو آن گمشده ام هستی؟ فرمت فایل ها: mp3 تعداد فایل ها: 34 حجم کل فایل ها: 227 مگابایت مدت زمان پخش: 17 ساعت و 14 دقیقه نویسنده: باربارا دی آنجلیس مترجم: هادی ابرهیمی زبان ترجمه: فارسی گوینده: پانته ا رفیعی و شبنم شایان محل نشر: انتشارات نسل نواندیش نوبت چاپ: چاپ سوم سال ...
دریافت فایل
دانلود کتاب صوتی آیا تو آن گمشده ام هستی؟
آیا تو آن گمشده ام هستی؟ فرمت فایل ها: mp3 تعداد فایل ها: 34 حجم کل فایل ها: 227 مگابایت مدت زمان پخش: 17 ساعت و 14 دقیقه نویسنده: باربارا دی آنجلیس مترجم: هادی ابرهیمی زبان ترجمه: فارسی گوینده: پانته ا رفیعی و شبنم شایان محل نشر: انتشارات نسل نواندیش نوبت چاپ: چاپ سوم سال ...
دریافت فایل
وقتی کسی باشی که پیشرفت رو دوست داشته باشی ، قطعا کار هم برات سخت می شه . . اگر یکم استعداد داشته باشی باز سخت تر ! چون آدمای بااستعداد احساس می کنن که توی هر رشته ای می تونن موفق باشن و یه جورایی به هر رشته ای ناخنک هم می زنن اما اکثر مواقع تا آخرش پیش نمی رن !
گاهی وارد یه سری مسیرها می شی که برات خیلی هم خوشایندن و کلی لذت می بری اما بعد از سپری شدن زمان ، احساس می کنی انگار یه گمشده داری ، یه چیزی که تا وقتی به اون نرسی رسیدن به اهداف دیگه برات چند
خلقِ عشق مسئله‌ای نیست، حفظِ عشق مسئله است.عاشق شدن مهم نیست، عاشق ماندن مهم است. سست‌عهدی‌های عشاق باعث شده که بسیاری از داستان‌های عاشقانه مبتذل، در جایی تمام شود که عاشق به معشوق می‌رسد؛ حال آنکه مهم، از این لحظه به بعد است.مهم، پنجاه سالِ بعد است:دوام عشق... دوام زیبایی و شکوه عشق...
 
سال‌هـا رفـت و هنوز ...یک نفـر نیست بپـرسد از من ؛
که تو از پنجره‌ىعشق چه ها می خواهی ...!صبح تا نیمه‌ی شب منتظری !
همه جا می‌نگری ،گاه با ماه سخن می گویی ...!گاه با رهگذران ...!
خبـرِ گمشده ای می جـویی ؟راستـی گـمشده ات کیسـت ...؟کجاست ...؟
 
 _قیصر امین پور 
چهره‌های لیگ برتر در فصلی که گذشت چه کسانی بودند؟ هر روز داستان یکی از آنها را مرور می‌کنیم.
بروس‌لی در یکی از جملات معروفش گفته است:
«من از کسی نمی ترسم که ده‌هزار ضربه را یک بار تمرین کرده است، از کسی می
ترسم که یک ضربه را ده‌هزار مرتبه تمرین کرده باشد.» به همین دلیل است که
مدافعان و دروازه‌بانان لیگ برتر حسابی از کی‌روش استنلی می‌ترسیدند.
بازیکنی که شاید فقط یک مهارت داشت و فوتبال را که بازی با پاست بیشتر با
سر بازی می‌کرد اما همان ی
تنها زندگی کردن انتخاب خودش بود، ولی نه تا این اندازه تنها. بدترین جنبه‌ی تنهایی این است که مجبوری تحملش کنی _ یا تحمل می‌کنی، یا غرق می‌شوی. باید سخت تلاش کنی تا ذهن گرسنه‌ات را از نگاه به گذشته بازداری تا نابود نشوی.
| یکی مثل همه _ فیلیپ راث، ترجمه‌ی پیمان خاکسار، نشر چشمه |
 
در سالِ ۱۹۲۶ امپراتوری تایشو در ژاپن از میان رفت ، و دوره‌ی تاریخی شوا آغاز گشت . این‌دوره شروع عصر تاریک و وحشتناکی در تاریخ ژاپن بود . زمان کوتاه دوره‌ی مدرنیسم و دموکراسی پایان یافت و جای خود را به فاشیسم سپرد .۱Q۸۴ ( هاروکی موریکامی )
دقت کردین به اخبار؟
سطح آب دریاچه ی ارومیه تو ده سالِ گذشته به بالاترین حد خودش رسیده! یعنی تقریبا بحرانش داره حل میشه!
اصلا این بشرِ دوپا، اگه دوسه ماه بشینه تو خونه ش و سرش به کار خودش باشه، همه مشکلاتِ طبیعت خودبخود حل میشه!
داییم اینا این دو سه روزو شیراز بودن و خونه ی ما.
امشب با هم رفتیم کوه دراک، خیلی سرد بود و نشد زیاد از ماشین پیاده شیم. البته میشد پیاده شدا، ولی زیاد باد میومد و همه ترسیدن سرما بخورن و قیدشو زدن. ولی من یادِ سرمایِ ناکجا افتادمو دوست داشتم تو همون باد بشینم و سرما رو تا تَه احساس کنم.
بعد از این مطلب سریع میخوابمو ظهر که بیدار شم هیفدهمه. و یه چشم که رو هم بزارمو باز کنم رسیدیم به انتهای آبان. برجِ 9 شروع خواهد شد پس بزودی. موندم تصمیمِ غیر مترق
انقده اتفاقای جورواجور افتاده من نمیدونم اصلا چی بگم!شاید یه روزی سر فرصت بشینم اساسی بنویسم یه رمز گنده هم بذارم روی پست که مبادا ابرو و شرفم با خاک یکی شه :))))
ا.م و کلی ماجرای دیگه.
اومدم فقط بنویسم پیرتر شدم دیدین؟هجده سالگی جذابه؟فکر نمیکنم.
صد و نه روز از تولدم گذشته!
میدونم سن فقط یه عددِ،اما شناسنامه دیروز و فردایِ منِ،هجده بیست یا شایدم سی،فرق چندانی نمیکنه،زیاد مهم نیست ولی اینکه کجا و وکی زمین خوردم و چطوری پاشدم مهمِ،اینکه چی رو کی آویزه گوشم کردم مهمِ اینکه کی وقت شکستم کنارم بود مهمِ،اینکه کدوم سال های زندگیم با بغض و ترس بزرگترین تصمیم هامو گرفتم مهمِ،مثلا شاید یه روز حوالی سیزده سالگی فهمیدم اسمِ دیگه فریاد سکوتِ!
یا وقتی شب های تکرار نشدنی هجده سالگیمو سپری میکردم
صد و نه روز از تولدم گذشته!
میدونم سن فقط یه عددِ،اما شناسنامه دیروز و فردایِ منِ،هجده بیست یا شایدم سی،فرق چندانی نمیکنه،زیاد مهم نیست ولی اینکه کجا و وکی زمین خوردم و چطوری پاشدم مهمِ،اینکه چی رو کی آویزه گوشم کردم مهمِ اینکه کی وقت شکستم کنارم بود مهمِ،اینکه کدوم سال های زندگیم با بغض و ترس بزرگترین تصمیم هامو گرفتم مهمِ،مثلا شاید یه روز حوالی سیزده سالگی فهمیدم اسمِ دیگه فریاد سکوتِ!
یا وقتی شب های تکرار نشدنی هجده سالگیمو سپری میکردم
کتاب‌های «اشغال؛ تصویر سیزدهم»، «حکمرانی حکیمانه»، «پول، خدا، بچه‌ها» و«هزار و سیصد و هجده ۱۳۱۸» در قالب طرح کتاب خوان خرداد ماه ۱۳۹۸ برای استفاده علاقه‌مندان به کتاب و کتابخوانی معرفی شد.
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، چهار کتاب «اشغال؛ تصویر سیزدهم» اثر محمدرضا ابوالحسنی از انتشارات روایت فتح، «حکمرانی حکیمانه» اثر مصطفی دلشاد تهرانی از انتشارات دریا، «پول، خدا، بچه‌ها» اثر غلامرضا حیدری
من امروز‌ ظهر خوشحال بودم، چون فکر می‌کردم که نماز ظهر عاشورا رو همون‌طوری قراره بخونم که هزار و سی‌صد سالِ پیش خونده شد. یعنی به جماعت، در فضای باز، توی هوای گرمِ یک شهر کویری، و زیر آفتابی که بی‌رحمانه می‌تابید و موها و پیراهن مشکیم رو داغ می‌کرد. بعدش فهمیدم که چقدر تفاوت وجود داره. اولین تفاوت رو توی همون رکعت اول فهمیدم. لب‌های من خشک نبودن.
آن‌گاه که از دست کسی کاری ساخته‌ نیست و دارند تو را به جهنم می‌برند، نوشتن، عروج به بهشتی خود ساخته است. به یک باره از به صلیب کشیده شدن رهایی پیدا می‌کنی و پسر خدا که هیچ، خود خدا می‌شوی. دیگر مهم نیست پسر باشی و تا هجده سالگی برای حکم اعدام به جرم قتل عمد امانت داده باشند و یا دختر باشی و تا هجده سالگی برای حکم ازدواج به جرم تولد غیر‌عمد همان امان را هم نداده باشند. برگ‌های سفید نه هم‌چون کفن به روی تو بلکه هم‌چون برف به زیر ردپایی از قلم
این روز ها فقط فرندز میبینم و هیچ کاردوستداشتنی دیگری نمیکنم . با هیچ کس هم حرف نمیزنم .کسی در مغزم دائم ملالت را زمزمه میکند. همه چیز ساکت و کند است . رنگ گرگ و میش هوا در مه .انگاری دنیا برای دیدن،شفافیت لازم را ندارد. چشم های ضعیف من هم که در این گرگ و میش که از بخت خوبش مه الود هم شده شانسی برای دیدن جزئیات ندارند. برای درک شرایط محتاج همه ی حواسم. باید همه دوبرابر شوند تا بتوانم مثل یک انسان عادی قدم بردارم. سرما انگیزه ها را خاموش کرده و اشت
به نام خدا
وقتی هفته قبل نشسته بودیم توی کلاس و داشتیم رویایمان را رنگ می‌زدیم. ذوق می‌کردیم و به زینب که در سکوت بین ما نشسته بود و به دو کودک گُنده هیجان‌زده نگاه می‌کرد، می‌خندیدیم؛ فکرش را نکرده بودیم که امروز توی همان کلاس می‌نشینیم و به رویایی که حالا کمی رنگ واقعیت گرفته فکر می‌کنیم. باز هم ذوق کردیم. برنامه ریختیم. و به رویاهای بزرگتر فکر کردیم. زینب فکر می‌کرد این اتفاق یا این خبر شایسته این حجم از ذوق و هیجان ما نبود. یعنی در حد ا
دختر که باشی این‌گونه‌ای...
گاهی میان بلبشوهای هجده‌ سالگی‌ات دلت می‌خواهد مادر باشی.
کنکوری که باشی این‌گونه‌ای...
گاهی وقتا دلت می‌خواد سرتو بکوبی توی دیوار.
 
پ‌.ن: نتایج اعلام شد. کی قدرت اینو داره که از زیر زبونم حرف بکشه؟! :دی
سلامی چو بوی خوش آشنایی


بدان مردم دیده روشنایی
چه کسی فکر می‌کرد در سالِ ۲۰۲۰ میلادی، در عصرِ تلگرام و فیسبوک و توییتر، هنوز هم وبلاگ‌نویسی روی بورس باشد و کسانی پیدا شوند که برای به اشتراک‌گذاری حرف‌ها و عقایدشان وبلاگ را به سایر وسایلِ ارتباطی ترجیح دهند. چند سالِ پیش بود که مطلبی خواندم با عنوانِ وبلاگ‌نویسی مُرده است اما وبلاگستان هنوز هم زنده و زایا و پویا است. هر چند به لحاظ کیفی نسبت به سال‌های طلایی وبلاگستان اُفتِ قابلِ توجهی
دیگه فکر نمی کنم اسمانم!
شاید یه چیزی  یه جای دورافتاده ته ته اسمون ها ...
یه جای دور خییییلی دور   به اندازه 9 میلیارد سال نوری دور از تو....
یه جای فراموش شده ....
یه جای گمشده ...
کاش هیچ وقت پیدا نمیشدم!
کاش هیچ وقت پیدام نمیکردی!
اما از حالا به بعد
ایکاروس  ی روایت میکند قصه ی انچه گذشت و میگذرد!!
 
 
 
{هزار و یک نکته پیرامون امام زمان(عج) - شماره 32}
 
تحتِ نظر بودنِ مادرِ امام - عجل اللَّه تعالى فرجه الشریف
 
مورّخان نوشته اند: «نرجس خاتون» مادرِ گرامىِ امام مهدى، همواره تحت نظر بود تا این که حوادث گوناگونى حکّام عباسى را به خود مشغول کرد و از آن بانو در جهت دستیابى به حضرت دست کشیدند. آن حوادث از این قرار است:
درگیرى با یعقوب بن لیث صفارى،
خروج معتمد و متوکّل از سامرّا و سفر به بغداد به خاطر غائله یعقوب لیث،
مرگِ عبیداللَّه بن یحیى بن خاقان،
امسال که اصلن سال نبود، معضلات و دغدغه ها و مصیبتها بود، ولی ایکاش لا اقل به خوشی قرن سیزدهم را تموم کنیم، مثل فیلمای قدیمی ایرونی! با یه جشن عروسی که همه تووش دعوتن، با موسیقی بادابادا مبارک بادا تا بله برون و بردن عروس و دوماد به حجله و بعدش رقص دسته جمعی میهمانها! جوری که تووی تاریخ بنویسند بالاخره آخرش قشنگ تموم شد!
به نام نزدیک ترین دوست...
دوستی داشتم بسیار صمیمی..
روز ها؛ زنگ ورزش به جای فوتبال و اینها... با هم صحبت میکردیم، گپ و گفتی واقعا دوستانه... از صحبت کردن با او لذت می بردم...
به خاطر او روز ها به #مدرسه می آمدم!...هرگاه که حوصله ام از درس سر می رفت به امید او ادامه میدادم...شبم را به امید او صبح میکردم...اصلا یک لحظه هم نمی توانستم فکر نبودنش را حتی تصور کنم...
تا آنکه... نمی دانم چه شد... من چند روزی سراغش را نگرفتم... بین خودمان بماند از او غافل شدم... نمی فهمم
به نام نزدیک ترین دوست...
 
دوستی داشتم بسیار صمیمی..
روز ها؛ زنگ ورزش به جای فوتبال و اینها... با هم صحبت میکردیم، گپ و گفتی واقعا دوستانه... از صحبت کردن با او لذت می بردم...
به خاطر او روز ها به #مدرسه می آمدم!...هرگاه که حوصله ام از درس سر می رفت به امید او ادامه میدادم...شبم را به امید او صبح میکردم...اصلا یک لحظه هم نمی توانستم فکر نبودنش را حتی تصور کنم...
تا آنکه... نمی دانم چه شد... من چند روزی سراغش را نگرفتم... بین خودمان بماند از او غافل شدم... نمی فه
در 120 کیلومتری شیراز؛ در ناحیه‌ای خوش آب‌وهوا به نام کام فیروز، تنگی موسوم به بستانک قرار دارد که به بهشت گمشده معروف است.
بهشت گمشده 1740 متر از سطح دریا فاصله دارد و در منطقه‌ای با وسعت 20000 هکتار واقع‌شده است.
تنگ کوهستانی دارای پوششی جنگلی است و زمستان‌های بسیار سردش با بارش برف و یخبندان همراه است.
این منطقه حفاظت‌شده در حوزه آبخیز رود کر قرار دارد.
توپوگرافی منطقه در کنار ارتباط جاده‌ای با تخت جمشید و نقش رستم و پاسارگاد و همچنین چشم
توانایی ردیابی دستگاه گمشده با Find My iPhone زمان زیادی برای دستگاه‌ های اپل قابل انجام بود. حالا با iOS 13 و macOS Catalina، شرکت اپل این پلتفرم را به Find My App تغییر نام داده است. Find My App همچنین با برنامه Find My Friends ادغام نموده که به شما اجازه می‌ دهد تا دوستان و دستگاه‌ های خود را در یک مکان ردیابی کنید. Find My App جدید حالا به شما اجازه می‌ دهد تا دستگاه‌ های خود را حتی در زمان آفلاین بودن نیز ردیابی کنید.
 
یکی از مشکلاتی که با محصولات اپل وجود داشت عدم توانایی
توانایی ردیابی دستگاه گمشده با Find My iPhone زمان زیادی برای دستگاه‌ های اپل قابل انجام بود. حالا با iOS 13 و macOS Catalina، شرکت اپل این پلتفرم را به Find My App تغییر نام داده است. Find My App همچنین با برنامه Find My Friends ادغام نموده که به شما اجازه می‌دهد تا دوستان و دستگاه‌های خود را در یک مکان ردیابی کنید. Find My App جدید حالا به شما اجازه می‌دهد تا دستگاه‌ های خود را حتی در زمان آفلاین بودن نیز ردیابی کنید.
 
یکی از مشکلاتی که با محصولات اپل وجود داشت عدم توانایی ر
     
سال‌هـا رفـت و هنوز ...یک نفـر نیست بپـرسد از من ؛
که تو از پنجره‌ىعشق چه ها می خواهی ...!صبح تا نیمه‌ی شب منتظری !
همه جا می‌نگری ،گاه با ماه سخن می گویی ...!گاه با رهگذران ...!
خبـرِ گمشده ای می جـویی ؟راستـی گـمشده ات کیسـت ...؟کجاست ...؟
 
 _قیصر امین پور 
     
سال‌هـا رفـت و هنوز ...یک نفـر نیست بپـرسد از من ؛
که تو از پنجره‌ىعشق چه ها می خواهی ...!صبح تا نیمه‌ی شب منتظری !
همه جا می‌نگری ،گاه با ماه سخن می گویی ...!گاه با رهگذران ...!
خبـرِ گمشده ای می جـویی ؟راستـی گـمشده ات کیسـت ...؟کجاست ...؟
 
 _قیصر امین پور 
 
 
     
سال‌هـا رفـت و هنوز ...یک نفـر نیست بپـرسد از من ؛
که تو از پنجره‌ىعشق چه ها می خواهی ...!صبح تا نیمه‌ی شب منتظری !
همه جا می‌نگری ،گاه با ماه سخن می گویی ...!گاه با رهگذران ...!
خبـرِ گمشده ای می جـویی ؟راستـی گـمشده ات کیسـت ...؟کجاست ...؟
 
 _قیصر امین پور 
علامه طباطبایی:
« من در شبانه روز، شش ساعت را صرف خوردن و خوابیدن و عبادت می کنم و هجده ساعت هم مشغول تفکر هستم. گه گاهی هنگام تفکر خوابم می برد؛ وقتی بیدار می شوم، افکارم را از آن جا که مانده بود، ادامه می دهم حتی در خواب هم فکرم مشغول بود! »
علامه طباطبایی:
« من در شبانه روز، شش ساعت را صرف خوردن و خوابیدن و عبادت می کنم و هجده ساعت هم مشغول تفکر هستم. گه گاهی هنگام تفکر خوابم می برد؛ وقتی بیدار می شوم، افکارم را از آن جا که مانده بود، ادامه می دهم حتی در خواب هم فکرم مشغول بود! »
 
همیشه وقتی به گذشته فکر میکنم یکی از لذت بخش ترین خاطراتم مربوط هست به سالی که برای شروع تحصیل تو دانشگاه از خانواده ام جدا شدم در حالی که فقط هجده سال داشتم و قبل از اون هرگز تجربه دور شدن از خانواده ام رو نداشتم.
ادامه مطلب
فیک عمارت بنگتان ها
 
ژانر:انگست.زندگی روزانه.رمنس.جوانان
(بدون کاپل)شخصیت ها:گومی جین-دی او-بانگتان ها-سوهو.
محدودیت سنی:+۱۴
نویسنده:مکنه بکی
 
 
خلاصه فیک:گو-می-جین یه دختر هجده ساله است که توی یه شهر خیلی کوچک داخل یه دره که هیچ راه فراری نداره زندگی میکنه.توی همین روز های هجده سالگی چند همشهری دیوانه و جذاب به اون شهر تبعید میشن و توی یه عمارت زندگی میکنن.می-جین هم که دل خوشی از این ها نداره توی روز تولدش با عشق اولش روبه رو میشه و احساس میکن
عید میلاد پیامبر گرامی اسلام رو که مقرون شده ( مقرون کردنش ) با گران شدن بنزین و وارد شدن کشور به یک دوره ی گرانی های جدید به همه ی دوستان تبریک می گم ! 
+ حسن ! این چه کج سلیقگی بود که کردی ؟! کج سلیقگی بود اصلا آیا ؟!؟!؟
++ خدایا ، خداوندا ! جون هرکی دوس داری ! هرچه سریع تر سالِ 1400 را به ما برسان ...
فیک عمارت بنگتان ها
 
ژانر:انگست.زندگی روزانه.رمنس.جوانان
(بدون کاپل)شخصیت ها:گومی جین-دی او-بانگتان ها-سوهو.
محدودیت سنی:+۱۴
نویسنده:بیون بکی

خلاصه فیک:گو-می-جین یه دختر هجده ساله است که توی یه شهر خیلی کوچک داخل یه دره که هیچ راه فراری نداره زندگی میکنه.توی همین روز های هجده سالگی چند همشهری دیوانه و جذاب به اون شهر تبعید میشن و توی یه عمارت زندگی میکنن.می-جین هم که دل خوشی از این ها نداره توی روز تولدش با عشق اولش روبه رو میشه و احساس میکنه خو
اگه نظر من رو بخواین میگم اون کسی که واسه قیمه سیب زمینی سرخ میکنه و خودش یک دونه هم نمیخوره دیگه واقعا به تزکیه نفس رسیده. دیگه لازم نیست بقیه ی ماه رمضون رو ادامه بده.
خدایا خدایی چجوری ثابت کنیم حس فقرا رو درک میکنیم دیگه ؟ :))
 
+ مستر هر موقع روزه است تشنه اش میشه میگه : یعنی واقعا فقیرا آب هم ندارن بخورن؟؟ 
فیک عمارت بنگتان ها
 
ژانر:انگست.زندگی روزانه.رمنس.جوانان
(بدون کاپل)شخصیت ها:گومی جین-دی او-بانگتان ها-سوهو.
محدودیت سنی:+۱۴
نویسنده:بیون بکی

خلاصه فیک:گو-می-جین یه دختر هجده ساله است که توی یه شهر خیلی کوچک داخل یه دره که هیچ راه فراری نداره زندگی میکنه.توی همین روز های هجده سالگی چند همشهری دیوانه و جذاب به اون شهر تبعید میشن و توی یه عمارت زندگی میکنن.می-جین هم که دل خوشی از این ها نداره توی روز تولدش با عشق اولش روبه رو میشه و احساس میکنه خو
فیک عمارت بنگتان ها
 
ژانر:انگست.زندگی روزانه.رمنس.جوانان
(بدون کاپل)شخصیت ها:گومی جین-دی او-بانگتان ها-سوهو.
محدودیت سنی:+۱۴
نویسنده:بیون بکی

خلاصه فیک:گو-می-جین یه دختر هجده ساله است که توی یه شهر خیلی کوچک داخل یه دره که هیچ راه فراری نداره زندگی میکنه.توی همین روز های هجده سالگی چند همشهری دیوانه و جذاب به اون شهر تبعید میشن و توی یه عمارت زندگی میکنن.می-جین هم که دل خوشی از این ها نداره توی روز تولدش با عشق اولش روبه رو میشه و احساس میکنه خو
قرار بود «من» در حافظیه ی شیراز باشم ؛ تو با قطاری از مسکو بیایی!
شبی خوش از بهار و ‌باد و باران! شاید ساقدوشی مست از پاریس برایمان شرابی گس، عطری دلاویز، کمی هم لبخند زیتون بیاورد.
باز یادم می‌آید ، قرار بود، انگشتری از غزل های حافظ به دستت کنم و با فالی سرخ شعر زندگی را با هم آغاز کنیم!
چه کنیم!
 در هر سه کشور انقلاب شد!
بر روسیه، سرخ ها حاکم شدند.
در فرانسه، عاشقان، سر بر گیوتین دادند.
و در ایران؟ البته که می دانی چه شد!
سالهاست که تو در ک
کتاب‌های «اشغال؛ تصویر سیزدهم»، «حکمرانی حکیمانه»، «پول، خدا، بچه‌ها» و«هزار و سیصد و هجده ۱۳۱۸» در قالب طرح کتاب خوان خرداد ماه ۱۳۹۸ برای استفاده علاقه‌مندان به کتاب و کتابخوانی معرفی شد.
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، چهار کتاب «اشغال؛ تصویر سیزدهم» اثر محمدرضا ابوالحسنی از انتشارات روایت فتح، «حکمرانی حکیمانه» اثر مصطفی دلشاد تهرانی از انتشارات دریا، «پول، خدا، بچه‌ها» اثر غلامرضا حیدری ابهری از انت
بازنشر.
تصمیم دارم که هرسال، همین روز، بازنشر کنم این پستِ لینک‌شده رو.

پ.ن: اون پست مال یک‌سالِ پیشه. حالا وسواس بیشتری دارم روی مسائل نگارشی و نیم‌فاصله‌ها و جمع‌بستن‌ها و حرکت‌گذاری‌ها. اما تصمیم گرفتم که اون پست رو دست‌نخورده باقی بذارم. حس می‌کنم گاهی اصالت مهم‌تره از درست بودن.
نه اینکه ازت بخواهم به خودت سخت بگیری، نه اتفاقا دلم میخواهد تا آنجا که میشود کاری کنی که به تو خوش بگذرد! ولی خواسته ی قلبی و واقعی من از تو این است که با تموم وجود زندگی کنی! سعی کن از تک تک لحظه هایت لذت ببری، گذشته را فراموش کنی و امروزت را خیلی زیبا نقاشی کنی، دلم میخواهد به ندای قلبت گوش کنی و دست کودکی را بگیری و به خانوم میانسالی لبخند بزنی، دلم میخواهد همراه با افتادن برگ های پاییزی، غرور و خودخواهی را از خودت دور کنی و نفس بکشی در آسمان
تا سن هجده سالگی
تمام عروسها و جنس مونث فامیل (با جنس مذکر زیاد ارتباطی نداشتم) بهم میگفتن من خیلی زشتم.
وقتی رفتم خوابگاه
بچه ها بعضیاشون میگفتن که من یه دختر چشم درشت و سفید و خوشگلم.
اصلا باورم نمیشد که خوشگل باشم
دوست پسرمم میگفت زشتم
سالها گذشت
جوونیم سپری شد
و الان یکی دو ساله که باور کردم که منم خوشگلم.
دنبال فلش گمشده‌ام بودم. کلی دعا کردم که دست کسی نیفتاده باشد چون عکس‌های خانوادگیمان توی فلش بود. امروز فلش را پیدا کردم. تمام مدت توی کیف پولم بوده. 
احساس میکنم اتفاقات زندگی ما هم در درون ما هستند. آن‌ها تمام مدت حضور دارند. اما ما آنها را به ترتیبی می‌یابیم، که قبل از یافتنش برایمان آینده و بعد از آن برایمان گذشته است. 
توضیحاتِ تاریخی
نخستینِ کتابِ نیچه، زایشِ تراژدی، در سالِ 1872، وقتی او 28 سال داشت و استادِ فیلولوژیِ کلاسیک در بازل بود منتشر شد. این کتاب مدافعانِ خاصِّ خود را داشت، اما در کلّ با بازخوردی بسیار منفی از سوی جامعۀ آکادمیک رو‌به‌رو گردید و باعثِ تنزّلِ وجهۀ آکادمیکِ او شد. همچنان که نیچه در بخشِ آغازین (الحاق‌شده در سالِ 1886) به‌روشنی بیان کرده، خودِ او نیز بعدها تردیدهایی جدّی در بابِ بعضی از بخش‌های این کتاب داشته است. علی ایّ حال، این کت
کاشکی حداقل اتفاقی یه روز که دارم توی خیابون راه میرم، خودمو ببینم. از دور بهش لبخند بزنم و وقتی بهش میرسم، با کف دستم به بازوش بکوبم و بگم کجا بودی پسر؟ میدونی چند ساله ندیدمت؟ دلم می‌خواد برگردم به خودم. خسته شدم به خدا. خسته شدم...
من گمشده ام در میان شما ‌، درمیان قلب های نفرت انگیز گرم، درمیان خودکشی های چندساعته، درمیان استکان های نشسته و عرق کرده. گمشده ام که بسازم خرابی هارا،که طلوع کنم تاریکی های مغزهارا که بنویسم نگفته های عمیق مرداب را. لجن زار ذهنم را رز خواهم کاشت یا شاید شیپوری که باور شوم که باور کنم ناامیدی عرق هارا. خودت را بکش تا بسازی خدارا تا باور کنی ناخدارا. راهی نیست باید پنهان عریان شوی در دست های خودت ،غرق کنی فاحشه را.پایان بده به چشم هایت ،کور شو
خسته؛ ولی خوشحال، مثل وقتی که تو بچگی از پارک برمیگشتیم خونه.خسته؛ ولی پر از ذوق، مثل وقتی که چمدون‌هات رو بستی و فردا ۵ صبح بلیط داری. خسته؛ ولی آروم، مثل نفس‌نفس زدن‌های بعد از پایان مسابقه.خسته؛ ولی راضی، مثل تیک زدن اخرین مورد از لیست‌کارهای روزانه در ساعت صفر.خسته؛ ولی امیدوار، مثل نگاهت به آینه بعد از یه روز شلوغ.خسته؛ ولی خوشحال و پر از ذوق و آروم و راضی و امیدوار، مثل لحظه‌ی پایانِ سالِ سومِ پزشکی. به همین سادگی، به همین سرعت، به ه
حس می‌کنم آخرین‌باری‌ست که آخرین‌بار است. 
و دیگر، بلاگر یا متخصص اهل قلم نخواهم بود. :)
حس می‌کردم چیزی اینجا من را نگه داشته. یک دلیل. چیزی تحت عنوان دوست که دلم برایش تنگ می‌شد. دروغ چرا؟ دلم برای هیچ‌چیز اینجا تنگ نمی‌شود. یک روز این جمله را توی وبلاگ مترسک خواندم و پیش خودم گفتم:"بی‌رحم! چقدر ما منتظر برگشتنت موندیم!" و حالا می‌فهمم حق داشت. دلم برای هیچ‌چیز اینجا، هیچ‌وقت تنگ نمی‌شود و اولین بار در کل هجده سال زندگی‌ام، این‌همه بی
ومنم آن متولد زیبای زیباترین فصل و زیباترین ماه❤️از خدا ممنونم که نگاه مهربونشو هیچوقت از من و زندگیم دریغ نکرد و همیشه کنارم بودهعمیقااااا حس می کنم امسال بهترین سال از زندگیم خواهد بودو یقیناا فراز و نشیب های زیادی خواهم داشت اما  مطمئنم از پس همشون برمیامبه قول اقلیما:مرا به فضل الهی و دولت شاهی....گذشت مدت هجده سال روزگار بکام :)27_خرداد_137927_خرداد_1398❤️
۱) همین چند هفته قبل سارا مرودشتِ فارس رو داد به استان اصفهان، منم چند روز پیش زاکان رو دادم به یزد، شایعه کردن که قبلاً مال قزوین بوده، خلاصه که آره، ما چنین آدم‌های خفنی هستیم که فقط با یک اشاره حتی تقسیمات کشوری رو هم جا‌به‌جا می‌کنیم :|
۲) داشت در مورد فردوسی می‌خوند ، در مورد شاهنامه و اینکه چند سال سرودنش طول کشیده پرسید منم برای اینکه یادش بمونه براش بیت "بسی رنج بردم در این سالِ سی ... عجم زنده کردم بدین پارسی" رو خوندم ، امشب اومده میگ
نفرات برتر کنکور اعلام شدند؟ الان وقت این است که این نفرات برتر، از قلم چی پول بگیرند و بگویند آزمون هایش را شرکت می کرده اند. از گزینه دو هم. و بعد بگویند فقط کتاب های گاج را می خوانده اند. و فقط خیلی سبز و کلاغ سفید و پرتقال خونی هم! البته همه ی اینها بعد از این است که به سفارش صدا و سیما گفته اند هیچ آزمونی شرکت نکرده اند و هیچ کتاب کمک درسی نخوانده اند، الا نص اتم و اکمل کتب درسی رسمی!
عنوان بحث : اورشلیم گمشده (أورشلیم المفقودة)
موضوع : مباحث آخرالزمان - ادله دعوت برای شیعیان
ارائه شده توسط : دکتر شیخ صادق محمدی
منبع : دانشکده عالی پژوهش‌های دینی و زبان‌شناسی
تاریخ : 28 / 4 / 2015
فرمت : pdf + html + video
متن نوشتاری : 
ادامه مطلب
‍ ■ هیچ وقت بابت عشق هایی که نثار دیگران کرده اید و بعدها به این نتیجه رسیده اید ذره ای برای عشق شما ارزش قائل نبوده اند، افسوس نخورید.
شما آن چیزی را که باید به زندگی ببخشید، بخشیدید. و چه چیزی زیباتر از عشق...
هر رنج دوست داشتن صیقلی ست بر روح. با هر تمرین دوست داشتن، روح تو زلال تر می شود.
گاهی بعضی ها با ما جور در می آیند، اما همراه نمی شوند، گاهی نیز آدم هایی را می یابیم که با ما همراه می شوند اما جور در نمی آیند. 
برخی وقت ها ما آدم هایی را دوس
من ... بعد از هزار سالِ تمام حتی
باز روزی مُرده‌ام به خانه باز خواهد گشت
تو از این تنبوره‌زنانِ توی کوچه نترس
نمی‌گذارم شب‌های ساکتِ پاییزی
از هول و ولایِ لرزانِ باد بترسی ...!
هر کجا که باشم
باز کفن بر شانه از اشتباهِ مرگ می‌گذرم
می‌آیم مشق‌های عقب‌مانده‌ی تو را می‌نویسم
پتوی چهار‌خانه‌ی خودم را
تا زیرِ چانه‌ات بالا می‌کشم
و بعد ... یک طوری پرده را کنار می‌زنم
که باد از شمارشِ مُردگانِ بی‌گورش
نفهمد که یکی کم دارد!
سید علی صالحی
روزی از روزها بود
فرشته ای از غروب احساسم در من طلوع کرد
به روشنایی خورشید، به پاکی باران، و به تقدس یک خیال کودکانه
با یک سبد واژه های شیرین
به نگاهی به وسعت آسمان
و یک بغل لاله های سرخ و زرد و ارغوانی
و ذهن خسته من
پر از تردید
در ازدحام پرغبار بی قراری ها
به غروب نزدیک می شد
شراره های گیسوانش بر روح یخ بسته ام می تابید
و لطافت دستانش خراش جانم را مرهم بود
دستانی به نرمی شاعرانه ها
که آرام، آرامه جانم شد
...
در سکوت به پرواز پرستوها خیره می شدیم
و
روزی از روزها بود
فرشته ای از غروب احساسم در من طلوع کرد
به روشنایی خورشید، به پاکی باران، و به تقدس یک خیال کودکانه
با یک سبد واژه های شیرین
به نگاهی به وسعت آسمان
و یک بغل لاله های سرخ و زرد و ارغوانی
و ذهن خسته من
پر از تردید
در ازدحام پرغبار بی قراری ها
به غروب نزدیک می شد
شراره های گیسوانش بر روح یخ بسته ام می تابید
و لطافت دستانش خراش جانم را مرهم بود
دستانی به نرمی شاعرانه ها
که آرام، آرامه‌ی جانم شد
...
در سکوت به پرواز پرستوها خیره می شدی
دلم می‌خواهد رها کنیم. حرف بزنیم، از حال و روزمان صحبت کنیم. درباره ی شهرت برایم بگویی و من، دو دلِ تصمیم های لحظه آخری ام شوم. برویم کافه ای، کومه ای، پشت بامی، کوچه ای باریک با پله های نامتقارن کنار میدان دربند. دست هایت را بگیرم. برایم پیانو بگذاری و لحظه ای درنگ نکنم برای دعوت کردنت به رقصیدن. با یک دست، دستانت را بگیرم و با دست دیگرم تو را آنقدر به خودم نزدیک کنم که دنیا هم نتواند فرقی میان‌مان قائل شود. آسمان هم ببارد.
دلم تو را می‌خواهد و
زندگی جاری است
در باور باد،در زمزم رود
پشت گریه ی سنگ
پای آن شاخه ی چوبی نگاه!
زندگی نم نم باران در روز،نم نم باران در شب
زندگی شوق دو چندان دارد
زندگی باور یک اشک در چهره ی من
زندگی خاطر یک گمشده در ساز آکاردئون
زندگی گاه به گاه تنهایی
زندگی شوق به پرواز پرستو هاست...
شاعر : عینک
سال 98 دارد از نفس می افتد پس از آنکه بسیاری را از نفس انداخت.
سالی که اگر کتاب بود نه در تخیل ژول ورن می گنجید و نه در مخیله جرج ارول.
سالی که اگر نقاشی بود اکسپرسیونیسم بود و اگر فیلم بود تم آخرالزمانی در ژانر وحشت داشت.
سالی که بیمش از امیدش و خوفش از رجاءش بیشتر بود.

هر دم دردی از پیِ دردی ای سال / با این تن ناتوان چه کردی ای سال / رفتی و گذشتن تو یک عمر گذشت / صد سالِ سیاه برنگردی ای سال!
+قیصر امین پور

امیدوارم روزگار بهتری در سال جدید داشته باشی
زندگی جاری است
در باور باد،در زمزم رود
پشت گریه ی سنگ
پای آن شاخه ی چوبی نگاه!
زندگی نم نم باران در روز،نم نم باران در شب
زندگی شوق دو چندان دارد
زندگی باور یک اشک در چهره ی من
زندگی خاطر یک گمشده در ساز آکاردئون
زندگی گاه به گاه تنهایی
زندگی شوق به پرواز پرستو هاست...
شاعر : عیسی کیانی
خواستم بنویسم  الان که بهار شده، حال دل خودت را خوب کن بی‌خیالِ خیلی‌ها،  خواستم بنویسم حواست باشه  بهار مثل پاییز نیست که به ظاهر یک فصل ِ اما انگار که یه سالِ ، بلکه بهار واقعا یه فصلِ،بهار خیلی زود تمام می‌شه، تا می‌تونی نفس بکش در هوای بهار  حتی با وجود این روزهای خود قرنطینگیدلگیر خوبی‌های بی‌جوابت هم نباش ،تو بخاطر دل خودت مهربان باش ، تو وقتی خوب باشی روزی آدمها دلتنگ خوب بودنت میشن و فراموشت نمیکنن ،مطمئن باش ،خوبی فراموش نم
بهش میگم: خانم ارجمند
میگه: بله ... یجور عصبانی گفتی ارجمند. چیزی شده؟
میگم: نه، فقط میخوام یه سوال بپرسم.
بفرما میزنه و من میپرسم اگه فلانی این کارو کرده و این بلا رو سرت آورده چی کار میکنی؟
میگه: خیلی ناراحت میشم. به اندازه دو هفته گریه می‌کنم.
براش میگم و میگم و میگم ... آخرش میپرسم: الان به اندازه چند سال باید گریه بکنم؟ 
هیچی نمیگه!!!
 
نه تنها زن دارین، بلکه دوست دخترم دارین و کنارشم چندتا دوست اجتماعی دارین و تعداد زیادی رو هم صرفا میشناسین و باهاشون سلام علیک دارین .
شما خوش مشرب، اجتماعی یا روشن فکر نیستین . هرزه‌این . 
شاید نیمه گمشده منم اون تو باشه . با نیمه گمشده من نپر دیوث . 
جدا از این که هرزه هستین بیاین جور دیگه‌ای به قضیه نگاه کنیم . فک کن یه کیک شکلاتی داری . از نظر من بهترین حالت اینه که خودم تنهایی اون کیک و بخورم ولی شایدم ترجیح بدم کیک و با یکی قسمت کنم . حالا م

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها